وبلاگ نویسی در ایران بی شک جنبشی است در مخالفت با خفقان و نظام تک صدایی. صدایی است در رویارویی با جامعه ایی که در آن فردیت زیر پای قوانین و جمع گرایی پدرسالارانه و سنتی، لِه می شود. اعتراضی است به حذف فرد و فرودست انگاشتن او در مقابل صاحبان قدرت. پافشاری "من" است برای دیده شدنش. وبلاگ نویس می خواهد بگوید که هر دستی صدایی دارد و صداست که می ماند، نه سکوت. او حضورش را به رخ می کشد. می نویسد، از هر آن چه خود می خواهد. بدون سانسور و ریا.
وبلاگ نویسی نشان از ضرورت وجود تریبون های آزاد برای دیده و شنیده شدن دارد. فورومی برای ابراز آزادانه ی نظر بدون ترس از مجازات. در زمان کوتاهی که از عمر پدیده ی وبلاگ نویسی در ایران می گذرد صدها نفر برای ابراز نظر و احساس خود و ارتباط با جهان پیرامون تریبونی یافته اند. وبلاگ نویسی ایرانی اگر در نیمه راه جان نبازد و یا به ابزار نخبگان و صاحبان قدرت بدل نشود، تاثیر ماندگاری در شکسته شدن سد سانسور حکومتی و سنتی خواهد داشت. وبلاگ نویسی الترناتیوی برای دسترسی به وقایع و اخبار در مقابل رسانه های انحصاری ارایه میدهد.
وبلاگ نویسان دنیایی، کشوری، اتاقی مجازی برای خود آفریده اند. با هم ارتباط دارند، به هم سر میزنند و نزد هم به میهمانی می روند. به خانه ی یکی که میروی با لینک هایش می توانی تا وقت داری خانه به خانه بروی و بخوانی و بنویسی. با هم قهر و دعوا میکنند و گاه یکدیگر را سخت می آزارند. هر روز یکی خسته میشود و یادداشت هایش را در فضایی که دارد رها می کند و کنار میرود، دیگری از راه می رسد و به فصلی دیگر از زندگی اش سلام می گوید.
وبلاگ نویسی بی شک نشانی از گرایش این نسل به ویرانی "دیوار ها" دارد. دیوار هایی که استبداد سیاسی برافراشته. دیوار های میان خانه و جامعه، میان اندرون و بیرون. این اشتیاق به فروریختن این دیوار هاست که پایان " آبروداری" و ریاکاری جمعی را که بیش از همه زنان را در بند نگه می دارد، نوید می دهد. این شیوه ی نوینِ علنی گویی، شکستن سکوت تحمیلی و ارزش گذاردن بر تجربیات و برداشت های شخصی، نشانه ی رشد و تعمیق پروسه ی "نه" گفتن و بیزاری از تمرکزگرایی، تقلید و نخبه گرایی است.
چرا وبلاگ می نویسی؟
یکی می گوید :می نویسیم به هزار و یک دلیل ..یکیش اینه که می تونم آزادانه هر چی تو دلمه چه مسائل سیاسی چه اجتماعی و چه اقتصادی، بدون اینکه بخوام به کسی حساب پس بدم، بنویسم! در زندگی واقعی باید درباره ی بیشتر این مسائلی که می نویسم سکوت اختیار کنم..و نوشتنش حداقل کمی آرومم می کنه!
یکی دیگر می گوید: وبلاگ نویسی باعث شده که مثلا خود من، بیشتر بتونم خودم رو بشناسم، به خیلی از استعدادهام، مثلا استعدادم در طنز،یا در نوشتن پی ببرم. خیلی از چیزهایی رو که قبلا حتی در موردش فکر نمی کردم هم بتونم بیان کنم.
دیگری هم می گوید: وبلاگ نویسی واسه زنان امروز جامعه ما، در واقع برای خیلی هاشون مثل یک درمان واسه درد عظیم تنهاییه و میتونه باعث بشه دیگه خودشون رو دست کم نگیرن. در کل وبلاگ چه برای زنان و چه برای مردان به خاطر نبود آزادی بیان در جامعه، وسیله خیلی خوبی برای ابراز عقاید شون.
دیگری می گوید: وبلاگ عمومی کردن دنیای خصوصی است به نحوی که نویسنده آن به آن تمایل دارد. در وبلاگ از عشق و دلبسته گی ها، از ناامیدی ها و افسردگی ها، از سرکوب های احساساتی و تمایلات فردی می توان نوشت و خواند.
شما چرا وبلاگ می نویسید؟
سلام مطالب خوبی بود . به ما هم سر بزن
سلام
حق با شماست
گل گفتی.
من به روز شدم.با ((سلام)).
خوشحال میشم بیای
شاید واسه همین چیزا ... ولی سوال خوبیه روش فکر نکردم خیلی ... باید فکر کنم ...
سلام
ممنون که به من سر زدی
بازم به من سر بزن
خوشحال می شم
موفق باشی
بای
با سلام همینمه شما خودتون میگید :وبلاگ نویسی در ایران بی شک جنبشی است در مخالفت با خفقان و نظام تک صدایی. صدایی است
غافل از اینکه همین که میتوانید این حرفها را به راحتی مطرح کنید نشانه ازادی و عدم تک صدایی است گ فکر میکنم مفهوم در بند بودن و تک صدایی و از این حرفها را هنوز تجربه نکرده اید امید وارم بیشتر فکر کنیم و با محتوای بهتر وبلاگ نویسی کنیم
پسر خوب همینکه نوشتی نظرات شما بعد از تایید به نمایش گذاشته می شه یعنی چی ؟ ایا غیر از اینه که هر نظری را که خوشتون نیامد حذفش کنید ؟ حالا بگو کی مخالف آزادیه ؟
اتفاقاً خود من در بوغ کرنا می کنم که آزادی بیان ما محدود به وبلاگ نویسی می شود و آنهم اگر فیلتر نشویم و آنجا هم دهانمام راببندند . و تائید نظرات هم به این دلیل است که من از نظرات جدید دیگر دوستان که در پست های دیگر کامنت می گذارند متوجه بشم. همین!