نمایشگاه کتاب

نمایشگاه کتاب مثل سالهای گذشته بسیار شلوغ بود، امسال کتابهای لوکس و آنچنانی با طرحهای و جلدهای گلاسه و روغنی بیشتر به چشم میمود. یکی نیست به اینا بگه قراره ما نوشته های داخل کتاب رو بخونیم حالا مهم نیست کاغذش خیلی مرغوب باشه! ما به همون کاغذ کاهی راضی هستیم! البته افزایش قیمت کتابها رو هم نباید نادیده گرفت. حالا بعضی از غرفه ها به قول خودشون منت می گذاشتند و بعنوان چند درصد تخفیف که من فکر می کنم تازه می رسید به قیمت اصلی، کتابها رو می فروختند . مشخص نبودن دقیق تابلوهای راهنما و ترافیک سنگین یکی دیگه از مشکلات این نمایشگاه بود. آمار سرانه مطالعه کتاب برای هر فرد ایرانی ۸ دقیقه در روز تخمین زده شده که عمق فاجعه رو نشون میده! به این امید که مردمی که اومدن و از این نمایشگاه کتاب خریدن، میزان مطالعه شون بیشتر بشه. البته نباید فراموش کنیم که مطالعه اینترنتی هم برای خودش یک بخش مجزا و جداگانه است.بیشتر طیف بازدیدکنندگان دانشجویان بودند که اکثراْ بدنبال کتابهای تخصصی می گشتند . کتابهایی که دنبالشون بودم رو پیدا نکردم.  البته یه چند تا کتاب از جمله کتاب پنجره ای رو به نیایش گرفتم که بد نبود. این کتاب به زبان انگلیسی و کار یوهان اسمیت هست، گوشه ای از نوشته های قشنگ این کتاب رو براتون با ترجمه نوشتم:

Ask and it will be given"
To you; seek and you will find
Knock and the door will be
Opened to you. For everyone
Who asks receives; he who seeks
Finds; and to him who knocks
".The door will be opened

Most people never really
Pary; they only beg.

طلب کن! به تو داده خواهد شد
جستجو کن، خواهی یافت. در بزن،
در به رویت باز خواهد شد
هر کس بطلبد، اجابت می شود.
هر کس بگردد، می یابد
هر کس به در می کوبد، در باز می گردد

بیشتر مردم به راستی عبادت نمی کنند،
بلکه التماس می کنند.

.Prayer is a creed of hope
عبادت گواهی بر امیدواری است.

سایت نمایشگاه بین المللی کتاب : http://www.tibf.ir/

((آدم برفی))

partizanha.blogsky.com


ذهنی زمستانی لازم است


تایخبندان و شاخه ی درختان کاج را ببینی


که زبر و زمخت شده اند از برف ها



زمان درازی باید سرما خورد


تاسروهای کوهی را دید که از یخ آویز بسته


و صنوبرهای کهنه را در دور دست نگاه کرد



حالا خورشیدنیمه سرد


و شما که نباید فکر کنید به غصه ی صدای زوزه ی باد در خش خش برگها


به صدای زمین


زمینی پر از این بادها که در برهوتش جاری اند



کسی در برف دارد می شنود


او خود هیچ است و هیچی خود را نگاه می کند


هیچی را که نیست جایی


هیچی را که وجود دارد.


-------------------------------------


شاعر این شعر والاس استیونس هست که یک حقوق دان برجسته بود و بر اثر سرطان از دنیا رفت. شاعری است که همیشه می کوشید که اثبات کنه زندگی چیزی نیست جز آنچه آدمی در چارچوب محدودیت ها و مرزهای حسی اش از زندگی خویش می سازد.


زمستون و برفش با همه ی قشنگیش هنوز هست، عکسهای دیگر زمستونی رو هم از این لینک ها ببینید: ۱ - ۲ - ۳ - ۴ - ۵ - ۶