بدون شرح!

partizanha.blogsky.com
نظرات 9 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 16 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:54 ق.ظ http://hasanazar.blogsky.com

سلام
وبلاگ زیبایی دارید
یه سری هم به بلاگ من بزنید

سامانه مروارید دوشنبه 16 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:08 ق.ظ http://www.morvaridonline.blogsky.com‎

روی بـه مـحـراب نـهادن چـه سـود دل بـه بــخارا و بــتان طـراز
ایـزد مـا وسـوسـه ی عـاشـقـی از تـو پـذیـرد نـپـذیـرد نـمـاز


درودی سبز و آبی مثال خرم خزان و دریای نعمت وجود

سلام، خیلی خوشحالم که با وبلاگ شما آشنا شدم، البته امیدوارم منو ببخشید که ابتدای این کامنت رو ‏به خاطر نداشتن وقت کافی از قبل نوشته بودم، خواستم شما رو به وبلاگ خودم دعوت کنم.‏

سامانه مروارید، عنوان وبلاگ من هستش، که البته یه تفاوت اساسی با همه وبلاگها داره و اونم اینه که ‏توی این وبلاگ شما مثل خیلی از وبلاگها عکس + شعر میخونید، ولی با یک تفاوت آشکار، تمامی اشعار ‏منتخب از اشعار کلاسیک هستند و تمامی عکس ها، عکس هایی در سایز کوچک و با عناوین معنی داری ‏هستند که در عین کوچکی بسیار جذاب میباشند.‏

خوشحال میشم میزبان شما باشم .... ضمنا اگر دوست دارید تبالد لینک کنیم هم من در خدمتم، در ارع ‏وقت این کار رو میکنم، سامانه مروارید هر 24 ساعت 1 بار بروز رسانی میشه.‏

تا بعد...‏

http://www.morvaridonline.blogsky.com‎
morvarid_contact@yahoo.com

بهنام دوشنبه 16 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:12 ب.ظ http://baran3.blogsky.com

من آپم سر بزن حتما
منتظرم

طناز سه‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:14 ق.ظ http://nazkhanum.blogsky.com

سلام
بعد از مدتها من اومدم...
شرمندم...
اما قول میدام دیگه همیشه سر بزنم...
این عکسم خیلی بامزه اس...
شاگردش خوابه...:)

وهاب چهارشنبه 18 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:11 ب.ظ http://galery.tk

سلام.خوبی
این که کلی شرح داده بود
ای روزگار
این همون وهابه که روزی ۲۵ ساعت از ۲۴ ساعت رو تو نت بوده ولی حالا ۲ ساعت در مدت ۲ ماه

وهاب چهارشنبه 18 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:12 ب.ظ http://galery.tk

گفتم: «بمان!» و نماندی!
رفتی،
بالای بام آرزوهای من نشستی و پایین نیامدی!
گفتم:
نردبان ترانه تنها سه پله دارد:
سکوت و
صعودُ
سقوط!
تو صدای مرا نشنیدی
و من
هی بالا رفتم، هی افتادم!
هی بالا رفتم، هی افتادم...
تو می دانستی که من از تنهایی و تاریکی می ترسم،
ولی فتیله فانون نگاهت را پایین کشیدی!
من بی چراغ دنبال دفترم گشتم،
بی چراغ قلمی پیدا کردم
و بی چراغ از تو نوشتم!
نوشتم، نوشتم...
حالا همسایه ها با صدای آواز های من گریه می کنند!
دوستانم نام خود را در دفاترم پیدا می کنند
و می خندند!
عده ای سر بر کتابم می گذارند و رؤیا می بینند!
اما چه فایده؟
هیچکس از من نمی پرسد،
بعد از این همه ترانه بی چراغ
چشمهایت به تاریکی عادت کرده اند؟
همه آمدند، خواندند، سر تکان دادند و رفتند!
حالا،
دوباره این من و ُ
این تاریکی و ُ
این از پی کاغذ و قلم گشتن1

گفتم : « - بمان!» و نماندی!
اما به راستی،
ستاره نیاز و نوازش!
اگر خورشید خیال تو
اینجا و در کنار این دل بی درمان نمی ماند،
این ترانه ها
در تنگنای تنهایی ام زاده می شدند؟

وهاب چهارشنبه 18 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:13 ب.ظ http://galery.tk

راستی نبود ۹ ماه دیگه
شاد باشی

سرخ جمعه 20 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:10 ب.ظ http://www.sorkh.blogsky.com

آخی اینو که دیدم یاد خوابیدنای توی نماز خونه دانشگاه افتادم. چه حالی میداد.
عیدت مبارک رفوزه عزیز دلم.

ابی چهارشنبه 2 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:53 ب.ظ http://ebi.fotix.net

بابا کارت درسته
ولی من بوق می زنم!!!!!!!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد