سرم از گرمی رویا سنگین است ،
با این همه خوابم نمی برد .
یکی گویی به گریه صدایم می زند ،
بیا ، بیا ، بیا برویم رویا ببینیم .
به ولای همین دقایق تنهایی ،
رفتن پایان حکایت آمدن است ،
این راز را پیش از تو ،
از ابر های آسمان دل دریایی شنیدم ،
که آمدن آغاز رفتن است .
ما کنارهم بودیم ، مثل دریا و ساحل
اما مه آمد و من ترا گم کردم
ما با هم بودیم ، مثل روز و روشنایی
اما شب آمد و تو مرا گم کردی
سرم از گرمی رویا سنگین است
این صدای گریه از کجاست
که مرا می خواند؟
سلام.سلام.سلام
وبلاگ زیبا و خوبی داری.خدا قوت .دوست داری با من تبادل لینک کنی؟من که حاضرم اگه تو موافقی خبرم کن.منتظرتم.در پناه حق.
سلام سلام...خیلی عکس قشنگی گذاشتی اینجا !...من تاحالا چند بار سر زدم بهت ولی نیومدی ! این دیگه دفه اخره میام پیشت !:ی...فعلا تو بلاگ اسکای هستم...تازه نقل مکان کردم به پرشین بلاگ !...یعنی قبلش اونجا بودم ....اه اصن ولش !...ولی هنوز کسی نمیدونه ! :ی....بعد....همین دیگه....:ی
سلام
منم مثل ریحانه اومدم بگم منم دیگه بهت سر نمیزنم آخه تو نمیایی
زیبا نوشتی مثل همیشه
سلام.خوبی...زیبا بود
ولی اینی که میگم بی ربطه
واسه خوندن از تو باید بکدوم نفس رسید ؟
تو کدوم ترانه میشه عاشقی رو داد کشید ؟
وقتی هستی تن دیوار میشه پر از پنجره !
مث رقص واژه هایی توی سکوت حنجره !
شاد باشی
آفرین بچه ی خوب !:ی....میبینم که یو هم به بلای اسپیکینگ برره ای مبتلا شدی آیا ؟!:ی
.........
به وبلاگ من هم سر بزن البته قالب های ئبلاگ میهن بلاگ و بلاگ فاراهم بگذار متشکرم
بنز الگانس
میبینم که اهل شعری . ایول . سر بزنی پشیمون نمیشی .
من با تبادل لینک موافقم .لینکمو گذاشتی خبرم کن