آفتابلاگ سرویس جدید وبلاگ نویسی

آفتابلاگ سیستم جدید وبلاگ نویسی ایرانی با امکانات فوق العاده ، برای کسانی که وبلاگ نویسی را دوست دارند!


partizanha.blogsky.com


  • اختصاص یک آدرس اینترنتی مخصوص هر کاربر
    (http://Yourblog.PIB.ir)

  • امکان انتقال مطالب وبلاگ های قدیمی خود از سرویس دهندگان دیگر

  • اختصاص 200 مگابایت فضا به هر کاربر جهت ذخیره فایلهای شخصی و عکسها

  • امکان ارسال مطالب خصوصی و قابل نمایش به برخی دوستان

  • امکان نمایش تمام محتویات وبلاگ در صفحات دیگر با استفاده از RSS

  • امکان ارسال یک موضوع برای نمایش در روزهای آینده

  • کنترل پنل پیشرفته جهت مدیریت آسان وبلاگ

  • معرفی بلاگهای فعال ، بروز شده و مقالات جدید در صفحه اول سایت

  • امکان دسته بندی موضوعی مقالات

  • معرفی سایتهای مورد علاقه در هر وبلاگ

  • استفاده از تمپلیتهای آماده یا تمپلیت شخصی

  • استفاده از ادیتور فارسی پیشرفته جهت درج آسان و زیبای مطالب

  • امکان ارسال مطالب به کاربران از طریق خبر نامه

  • سیستم صفحه بندی و آرشیو هوشمند

  • پشتیبانی فنی قوی

  • امکان مدیریت وبلاگ و ارسال مقالات به شکل گروهی (جدید)

  • امکان ایجاد ترک بک برای نوشته ها (جدید)

  • امکان درج تصویر نویسنده یا لوگو وبلاگ

  • امکان ویرایش و حذف نظریات در مقالات

  • امکان پینگ همزمان در4 سایت بزرگ دنیا

  • امکان ایجاد و مدیریت 5 وبلاگ برای هر کاربر (جدید)

  • سازگاری کامل با موتور های جستجوگر از طریق ذخیره سازی با پسوند html (جدید)

  • سیستم خبر خوان / سرتیتر اخبار / نمایشگر وضعیت یاهو

  • امکان بروز رسانی از طریق ایمیل و موبایل (بزودی)

  • امکان ایجاد تابلو های بحث و گفتگوی اختصاصی (در حال تست)

  • بیش از 2 گیگا بایت آدرس ایمیل (yourname@pib.ir) (بزودی)

  • برای ثبت نام اینجا بروید: http://www.aftablog.com/signup.php
  • داستان ((طنز))

    partizanha.blogsky.com گاو ما ما می کرد

    گوسفند بع بع می کرد


    سگ واق واق می کرد


    و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی


    شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود.حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند.او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.


    موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.


    دیروز که حسنک با کبری چت می کرد .کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد.پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد.پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود.او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند.پتروس در حال چت کردن غرق شد.


    برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود .ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت .ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد .ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد .کبری و مسافران قطار مردند.


    اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل همیشه سوت و کور بود .الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ی مهمان ندارد.او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.


    او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد


    او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.


    او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیکر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.

    امیـــــــد ...

    دکترها جوابش کرده بودند و او امیدش را از دست داده بود. فکر می کرد با پژمرده شدن آخرین شاخه گل، گلدان او هم خواهد مرد. اما نمی دانست مادر با چه امیدی چند شاخه گل مصنوعی را لا به لای گلها مخفی کرده است!


    partizanha.blogsky.com

    گزارش تصویری جمع آوری ماهواره ها

    گزارش تصویری جمع آوری ماهواره ها


    موج جدید جمع آوری ماهواره ها چند روزی است که بار دیگر به نقل محافل و تیتر اخبار روزنامه ها تبدیل شده است. آن قدر که حتی نمایندگان مجلس و رئیس مجلس نیز در حمایت یا انتقاد از این اقدام موضع گیری کردند.


    سرهنگ تورنگ در گفتگو با آفتاب تاکید کرده است که جمع آوری ماهواره ها ادامه خواهد داشت...













    نقل از : ict-center